کد مطلب:163111 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:272

مبانی نظریه
- «امام» همه ی احكام الهی را می داند، [1] بنابراین، اگر در موردی


فرمانی از خدای تعالی وجود داشته باشد، به هیچ روی از دایره ی دانایی «امام» بیرون نخواهد بود.

بدون این مبنا نظریه ی تعبد را نمی توان سامان داد، بلكه آن نظریه بر این استوار است كه فرمانی بوده است و امام حسین علیه السلام بدان آگاهی داشت.

- «امام» فرمان های آسمانی را بزرگ می شمارد. او به توفیق عصمت، هیچ گاه به نافرمانی در نمی غلطد. [2] .

- در همان آغاز حركت، سرانجام آن، برای امام حسین علیه السلام معلوم بود.

- «امام» كه بر قله ی كمال انسانی جای دارد از بطالت عبث و كثافت كینه و حقارت عناد به دور است.

در حقیقت نفی بیهودگی، كینه و لجاجت در وجود متعالی «امام» زمینه ای فراهم می آورد كه در آن نظریه تعبد، جلوه نماید و با توفیق تمام


از عهده ی توجیه حركتی كه پایان آن در ابتدا معلوم و ناخوش است، برآید.

بنابراین، با پذیرش آگاهی امام حسین علیه السلام از انجام حركت، در صورتی راه به نظریه ی تعبد باز می شود كه توجیه های دیگر مبتنی بر امور یاد شده برای چنین كاری كه از همان ابتدا، انتهای غم آلود پیدا بود، ممكن نباشد. فی المثل نتوان گفت با انجام كاری كه می دانست انجام خوش ندارد، به بیهودگی در افتاد. یا آن كه می خواست كینه ی خود را تسكین دهد و با انجام كار بی سرانجام ولو به بهایی گزاف دشمن را به زحمت اندازد. یا آن كه از روی لجاجت می خواست بر خلاف میل دشمن اصرار ورزد.


[1] نكته ي مورد اتفاق درمورد علم امام، كه همه شيعيان اثني عشري يكصدا آن را قبول دارند علم امام، به همه ي احكام است. همه شيعيان گفته اند و مي گويند كه امام همه ي احكام الهي را مي داند چنان كه شيخ مفيد رحمه الله و نيز علامه حلي رحمه الله اتفاق مذكور را نقل كرده اند. رك به بحارالانوار، الشيخ محمد باقر المجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان، 1403 ه ق، ج 2، ص 257 تا 259.

[2] «عصمت» از مسائل اساسي تشيع است كه بحث برنمي دارد و از اصول مسلم و مشخصه و مميزه ي تفكر شيعي به شمار مي رود.